آیا ادبیات کردی عقب مانده است؟
حسن قزلجی 1363 ـ 1294
ترجمه از کردی: کامران امین آوه
پیش سخن مترجم
مقالهای که ترجمه آن در دسترس علاقمندان به ادب و هنر کردی قرار می گیرد در تاریخ 25 فروردین 1349 در شماره 25 روزنامه کردستان چاپ اروپا منتشرشده است. بی شک در فاصله بیش از 3 دههای که از نشر این مقاله گذشته یکسری تغییرات بنیادی در کردستان و جهان صورت گرفته که با داشتن تاثیر مستقیم در حوزه ادبیات کردی موجب اعتلاء و رشد هر چه بیشتر آن شده است. با این وجود، در این مقاله، شهید حسن قزلجی به نکتههایی اشاره کرده است که هنوز فعلیت خود را از دست نداده، می تواند چون نگرشی دقیق و همه جانبه مورد استفاده قرار گیرد. استاد حسن قزلجی یکی از ستارگان درخشان آسمان ادب و هنر کردی و از پیشکسوتان و بنیان گذاران داستان کوتاه کردی است که از اوان جوانی و بویژه از دوران اعلام جمهوری کردستان در مهاباد ـ 1324 تا هنگام دستگیری توسط نیروهای امنیت جمهوری واقعا اسلامی در بهمن ماه سال 1361 در عرصه هنر و ادبیات کردی درخشید و خدمات ارزندهای به رشد ادبیات کردی نمود. بنابر گفته " هیمن" شاعر میهنی و مبارز کرد، استاد قزلجی از یاران نزدیک و مورد احترام قاضی محمد بود. قاضی محمد در پاسخ نویسندهای که در مورد خوب نویسی اما کم نویسی استاد قزلجی انتقاد کرده بود با ستایش و تمجید از کارهای ارزنده حسن قزلجی به دو بیت از شعر سعدی اشاره کرده بود:
خاک مغرب شنیدهام که کنند
به چهل سال کاسه چینی
صد به روزی کنند در بغداد
لاجرم قیمتش همی بینی
استاد حسن قزلجی در سال 1294 در شهر بوکان بدنیا آمد، در تشکیل کومهله ژک و حزب دمکرات کردستان و تجدید حیات آن بعد از سقوط جمهوری کردستان نقش فعال داشت. او یکی از نویسندگان نشریه کوردستان ارگان مرکزی حزب دمکرات کردستان در دوران جمهوری کردستان، سردبیر مجله ههلاله در بوکان، از دست اندکاران اصلی چاپ مجله ریگا بعد از سقوط جمهوری کردستان، گوینده بخش کردی رادیو پیک ایران و سردبیر نامه مردم به زبان کردی بعد از انقلاب بهمن 1357 بود. بیشتر آثار او در مهاجرت و بویژه در جنوب کردستان[عراق] به چاپ رسید. کتاب خنده گدا که مجموعهای از داستان های کوتاه کردی او است یکی از ارزندهترین و به یادماندهترین آثار رئالیستی در کردستان است. علی اشرف درویشان نویسنده برجسته کرد که به ترجمه برخی از داستانهای کردی و از جمله داستان کوتاه خنده گدا مبادرت ورزیده است در پیشگفتار کتاب داستان های کوتاه کردی چنین می نویسد:
حسن قزلجی، از پیش كسوتان و بنیان گذاران داستان كوتاه كردی، در داستان « خندیدن گدا » با روایتی ساده و رآلیستی، حكایت مردی را به نگارش در می آورد كه جوانی و توان خود را در خدمت كسانی گذاشته كه اینك، به هنگام درماندگی اش، حتی از دادن تكه ای نان برای رفع گرسنگی او، خودداری می كنند و داستان با طنزی تلخ به پایان می رسد. با خواندن زندگی نامه نویسنده، در می یابیم كه نوشتن در شرایط دربدری و بی سروسامانی، چه كار طاقت فرسا و مشقت باری است.
استاد حسن قزلجی مانند بسیاری از روشنفکران هم نسل خود، با اعتقاد و تصور به اینکه راه رهایی و سعادت ملل تحت ستم و از جمله ملت کرد در گرو استقرار سوسیالیسم است به اندیشههای سوسیالیستی و حزب توده ایران روی آورد و در یورش اول به رهبران این حزب در بهمن ماه 1361 دستگیر و بعد از سالها مبارزه، در مهرماه 1363 به کاروان شهیدان راه آزادی پیوست.
آیا ادبیات کردی عقب مانده است؟
برای پاسخ دادن به این سوال لازم است بدانیم ادبیات کردی را با چه معیاری می سنجیم, آن ر ا با کدام ادبیات مقایسه می کنیم و اینکه ادبیات کردی در ذات خود چگونه است؟
1. ادبیات کردی در مقایسه با کدام ادبیات عقب مانده است؟
ادبیات کردی مانند ادبیات تمام خلق ها و ملل دیگر، بخشی از روبنای زندگی اقتصادی- اجتماعی است. چنانکه می دانیم خلق کرد تا اوایل این سده در مرحله فئودالی بسر می برد. پس از جنگ جهانی اول مناسبات بورژوازی در کردستان شکل گرفت, بویژه پس از جنگ جهانی دوم به مرحله رشد رسید, اما هنوز به درجه اعتلا نرسیده است. بدین ترتیب ادبیات کردی تا اوایل این سده بخشی از روبنای حیات فئودالی است. چنانکه می دانیم بعضی از پدیدههای روبنایی نو می تواند از بطن جامعه کهن سر برآورد. به همین خاطر بعضی از عناصر ادبیات بورژوازی و حتا بورژوا - دمکراتیک هم در ادبیات کردی ماقبل سده بیستم دیده می شود که حاج قادر کویی نماینده بارز آن است.
البته این هنوز بمثابه نطفهای است و نمی توان ادعا کرد که ادبیات کردی هنوز هم روبنای فئودالی دارد.[این ادبیات.م] در مقایسه با ادبیات خلق های کشورهای سرمایهداری اروپا و دیگران که در مرحله سرمایهداری رشد یافته زندگی می کنند عقب مانده و از ادبیات خلق هایی که در نظام سوسیالیستی زندگی می کنند چندین مرحله عقب تر است.
2. ادبیات کردی در ذات خود چگونه است؟
ادبیات کردی هم مانند ادبیات ملل دیگر دارای نوع, شکل و موضعگیری مختص بخود است. چیزی که در اینجا برای ما اهمیت دارد و آن را مبنای داوری قرار می دهیم موضوع میهنی آن است، یعنی اینکه نشاندهنده احساسات میهن دوستی, رویدادهای سیاسی و مسائل مهم این خلق بطور اعم است. همچنین مضمون آن اجتماعی , یعنی آن چیزی است که از کل زندگی مردم و مشکلات مختلف اجتماعی آنها سخن به میان آورده, راه آزادی و زندگی جدید را به مردم نشان می دهد. پوشکین می گوید:
" کشور, نوع حکومت و ایدئولوژی سیمای ویژهای به خلق و مردم می دهد که کم و بیش در آینه شعر آنها منعکس می شود. تمام مردم و خلق ها دارای شیوه تفکر, احساس, نقطه نظرات و آداب و رسوم مختص به خود هستند."
در واقع نیز موقعیت طبیعی کردستان, پاره پارگی آن و نوع حکومت هایی که بر کردستان حکومت کردهاند و باور کردها سیمای ویژهای به خلق کرد داده است که در شعر کردی انعکاس می یابد. این خلق شیوه احساس, تفکروآداب و رسوم ویژه خود را دارد.
خلق کرد عاشق آزادی و استقلال است, شجاع و شکست ناپذیر است، متکی به خودو عاشق میهن خود است. مینورسکی در فصل ششم کتابش بعد از پرداختن به شجاعت و هوشیاری کردها می نویسد:" پویایی فکر کرد از اینجا معلوم می شود که آنان طبیعت کردستان را دوست دارند...هیچ صخره یا دره یا تک درختی نیست که نام خاصی نداشته باشد یا قصهیی در مورد آن نوشته نشده باشد."
رویداد سال 1514 [جنگ چالدران.م]که موجب تقسیم کردستان و قرار گرفتن بخش بزرگی از آن در زیر سلطه حکومت عثمانی شد تاثیر بزرگی بر این ملت داشت و رهایی از دست بیگانه, مبارزه علیه استعمار عثمانی به مسالهیی عمومی برای مردم کرد شد. احمد خانی (1650- 1706) این احساس را چنین ابراز می کند:
" گهردێ ههبوا مه پادشا ههک چنانکه ما هم پادشاهی داشتیم
لایق بدیا خودێ کولا ههک و خدا او را شایسته تاجی می کرد
غالب نهدهبو له سهرمه ئهف رۆم عثمانیان بر ما غالب نمی شدند
نهدبونه خهرابهی د دهست بوم و از دست جغدها خرابهنشین نمی شدیم
ئهمما ز ئهزهل خودێ وهسا کرد اما این خدا بود که از ازل چنین تقدیر کرد
ئهف رۆم و عهجهم له سهر مهراکر" و عثمانیان و ایرانیان را بر ما غالب نمود.
بعدها حاجی قادر کویی(1815-1892) این احساس را به تفصیل و بطور واضح در شعرهاێش منعکس کرد.
بێ نهوایانی خاکی کوردستان [چنانچه] بینوایان خاک کردستان
ههر له گاوانی تا دهگاته شوان از گاوچران گرفته تا چوپان
له خهوی جههل و مهستی و غهفلهت با نغمه رحمت از خواب جهل و مستی و غفلت
به خهبهر بێن به نهغمهی رهحمهت بیدار شوند
پاکی دهرچن له کاری نا به مهحهل و همگی از کار نابجا برحذر باشند
رۆمی رافڕینن بۆ دهرهی ئهسفهل [آنگاه]عثمانیان را تا دره اسفل میرانند.
مبارزه ضداستعمارانگلیس نیز از جنگ جهانی اول به این مضمون اضافه شده, وارد مرحلهیی فراگیرتر و جدیترشد، دیگر نظر افکار عمومی مردم به شعری که منعکس کننده مبارزه و تلاش مردم نباشد جلب نمی شد. ازاوایل سده بیستم کمتر شاعرکردی یافت می شود که مردم را به تلاش و مبارزه فرا نخوانده باشد. شاعرانی درخشیدند که از کشاورزان دفاع کرده، خواستار زمین برای آنها می شدند و به فئودالها یورش برده، از شیخ و ملا انتقاد می کردند.
هیچ مبارزه و جنبش آزادیخواهانه و رویداد سیاسی مهمی در کردستان نیست که اثر آن حتا اگر مختصر نیز باشد در ادبیات کردی دیده نشود. برای نمونه احمد مختار در رابطه با پیمان سور (Sever) در سال 1920 که رای به استقلال کردستان داد چنین میگوید:
" ئهم قهراری عصبه وا خهڵکی دهلێن این رای جامعه ملل که مردم می گویند
بۆ کورد ئهبێ در جهت منافع کردان است
ههر قسهی روته و قسهش ناچێته ناو تنها سخن خالی است
گیرفانهوه" و سخن هم جیب را پر نمی کند.
یا در مورد عدالت و حقوق بشر که استعمارگران پس ازجنگ جهانی اول تا اندازهای برای آن تبلیغ می کردند می گوید:
" اسمی ویژدان و عهدالهت بی مسمایه و درۆ اسم وجدان و عدالت بی مسما و دروغ است
بۆ سیاسهت ئهم قسه کهوتۆته سهر لێوانهوه این سخن به خاطر سیاست بر سر زبانها افتاده است
راسته گه راسمی عهدالهت بۆچی مندالانی کورد اگر اسم عدالت درست است، پس چرا کودکان کرد
ویڵ و سهرگهردان بسورێنۆ به سهر کێوانهوه" باید درکوهها ویلان و سرگردان بگردند
بعد از جنگ جهانی دوم این رویکرد بار دیگر فراگیر و همه جانبه شد. شاعران و نویسندگان با افتخار به مبارزات گذشته، به این مساله پی برده بودند که سرنوشت خلق کرد با سرنوشت دیگر خلق ها و ملتها گره خورده است. در همین رابطه مبارزه ادبیات کردی علیه استعمار و استثمار، ضد امپریالیست های انگلیس و امریکا و برای همدردی با خلقهای کره، الجزایر و کنگو و رضایتمندی و تمجید از پیروزیهای اتحاد شوروی و دگر کشورهای سوسیالیستی به گونهای وسیع آغاز شد و آرزوهای سوسیالیستی نیز جای خود را در ادبیات کردی باز کرد.
در این مقاله امکان نمونه آوردن برای تمام این موارد موجود نیست. شاعران و نویسندگان زندهیاد: پیرمرد، گوران، بیکهس، سلام، حمدی و قانع و دیگران نمایندگان این مبارزه ادبی هستند. خوشبختانه در این راستا شاعران زنده هم بسیار داریم.
از تمام موارد گفته شده میتوان نتیجه گرفت که ادبیات کردی در ذات خود ادبیاتی پیشرفته است و آیندهای تابناک در انتظار آن است، با این حال, علت عدم گسترش آن نیاز به بحثی جداگانه دارد.
این مقاله در تاریخ 25 فروردین 1349 در شماره 25 روزنامه کردستان چاپ اروپا منتشر شده است.
بهنقل از: روزنامه سهردهمی نۆی چاپ سوئد، شماره 8 سپتامبر 1986